تحقق خودکفایی
یک فرآیند بلندمدت و زمانبر است.
البته این بدین معنا نیست که باید از زمان کنونی غفلت ورزید،
بلکه ضرورت سیاستهای کوتاهمدت درکنار برنامههای بلندمدت،
امری بدیهی به نظر میرسد.
برای نمونه، میتوان به وضعیت بهوجودآمده به دلیل تحریمها در کشور اشاره کرد.
درست است که یکشبه نمیتوان مشکلات بهوجودآمده را مرتفع ساخت
و تمام نیازهای داخلی رادر داخل تولید کرد، اما پیگیری راهبردهای کوتاهمدت
مثل تهیهی کالاهای اساسی از واسطههای بینالمللی، امری ضروری است؛
اما در همین شرایط هم بایدبه دنبال تحقق خودکفایی بود که برای مثال،
میتوان به سیاست تسهیل شرایط سرمایهگذاری، تشویق به مصرف کالاهای داخلی
و دیگر مواردی که در شرایط کنونی امکانپذیر است اشاره کرد.
برای رسیدن به خودکفایی، باید از تمام ظرفیتهای موجود در اقتصاد،
به ویژه
سرمایه و دانش فنی، استفاده کرد؛
چرا که هر چه بیشتر از پتانسیلهای موجود
استفاده شود
به این معنی که بهرهوری افزایش یابد،
هم در کمیّت تولید و
هم در کیفیت تولید مؤثر خواهد بود و موجب میشود
ما هر چه بیشتر به خودکفایی نزدیک شویم.
اگر ما در مسیر خودکفایی از تمام دانش فنی موجود در
دانشگاهها استفاده کنیم،
میتوانیم انتظار داشته باشیم که پس از گذشت
زمانی،
بتوانیم تغییر محسوسی در کیفیت کالاها ایجاد کنیم.
برای سرمایه هم همین موضوع مطرح است.
اگر بتوان با سیاستهای درست از تمام
سرمایههایی که در موارد غیرمولدی همچون طلا،
زمین و دیگر داراییهای حقیقی که ذرهای به تولید و درآمد ملی اضافه نمیکنند
انباشته شدهاند، در
راستای تحقق خودکفایی استفاده کرد،
میتوان شاهد ایجاد سرمایههای عظیم بود که میتواند تولید ملی را رونق بخشیده
و زمینهساز هر چه بیشتر تحقق خودکفایی گردد.